حـقـوق جـزایى اسلامى
عضویت در سایت
- برای مطلع شدن از اضافه شدن مطالب جدید به سایت در خبرنامه عضو شوید .
محل کد خبرنامه
مطالب قبلی
سگ ولگرد 34 نفر را روانه بیمارستان کرد
ماجرای خواستگاری از فائزه هاشمی
ترور ۴۱ ایرانی بی‌گناه در ۱۲ اسفند ماه
شماره تلفن دکتر روحانی برای برقراری ارتباط
توسعه کشت مواد مخدر به سمت ایران
کاهش کم سابقه مصرف میوه در ایران
دختر اوباما همجنس گرا شد + تصاویر
دختری که صاحب زیباترین چشم دنیاست (عکس)
تجاوز به زن باردار در کرج ربودن زن از دست شوهر
گرداندن
امنیت خواسته حاکمیت از مخابرات است
بابک زنجانی ثروتمندتر است یا اسدالله عسگراولادی؟
فیلترینگ فیس‌بوک لغو می‌شود
روحانی: ایران از موشک برای دفاع از کشور استفاده کرده و خواهد کرد
دلایل مبهم سوالات مکرر نمایندگان از وزیر اطلاعات
گستاخی رضوی‌فقیه با اشدمجازات روبروشود
موسوی در منزل مادر زهرا رهنورد حاضر شد
خانه وزیر نفت سابق، محل‌زندگی دزد و معتاد!
بزرگترین سوراخ دنیا+ تصاویر
قرص ضد پیری جدید تولید شد
این راه‌ها را برای امتحان همسرت انتخاب نکن
به شوهرتان اين جمله‌ها را نگوييد
راه‌هایی برای تسکین دندان‌درد شدید
رسول خدا و لعن هفت نفر!
تبلیغ مشروبات الکی و آلات قمار در نمایشگاه رسانه های دیجیتال!
نویسندگان وبلاگ
لوگو دوستان

لوگو دوستان
جستجو در وبلاگ

آرشیو وبلاگ

» حـقـوق جـزایى اسلامى

 

 

(حـقـوق جـزایى اسلامى یک سلسله قواعد و ضوابطى است که به موجب آنها جرایم و جنایات و مـعـاصـى کـبیره و اعمال مخالف نظم و امنیت و عدالت اجتماعى تشخیص [ داده شده ] و میزان و نوع مـجـازات آن نـیـز مـعـیـّن مى گردد و در مواردى [ نیز ] تعیین میزان آن به عهده حاکم شرع و ولىّ فقیه محوّل مى شود.)
موضوع حقوق ، جزا، جرم ، مجرم و مجازات است ، و فایده آن ، حفظ و حراست از مصالح انسان مى بـاشـد. تـوضـیـح ، ایـنـکـه مـصـلحـتـهـاى انـسـان بـه پـنـج امـر حـفـظ نـفـس ، دیـن ، عـقـل ، نـامـوس و مـال تـقـسـیـم شـده و قـوانین اسلام براى پاسدارى ، تقویت و پشتیبانى از این مـصـالح اسـت . بـه هـمین جهت ، اسلام تجاوز به هر یک از این مصلحتها را جرم شمرده و براى هر جرم ، کیفرى مناسب قرار داده است .
(غـزالى) بـعـد از ایـنـکـه حفظ و نگهدارى این مصلحتها را از جمله ضرورتهاى انسانى دانسته درباره تجاوز به این مصالح مى نویسد:
(قـوانـیـن کـیـفـرى اسـلام کـه به اعدام کافر گمراه کننده و مجازات بدعت گذار ... حکم مى کند بـراى ایـن اسـت کـه ایـنـها دین و عقیده مردم را مورد دستبرد قرار داده اند و اینکه قصاص را واجب کـرده ، به خاطر حفظ جان مردم است و اینکه براى شرابخوار حدّ قرار داده ، براى این مردم است و هـمـچـنـیـن عـقـوبـت سـارق و غـاصـب بـه خـاطـر حـفـظ وحـراسـت ازاموال مردم ... است .)(90)
گفتنى است که اسلام قبل از مجازاتهاى سنگین مى کوشد که با تعالیم اخلاقى و الهى ، سطح آگاهى و فرهنگ مردم را بالا ببرد و بدین وسیله نابسامانیهاى اجتماعى مردم را رفع کند، وقوع جرایم را از بین برده و یا به حداقل برساند. از این رو، مى توان گفت : حقوق جزایى اسلامى آخـریـن راه درمان در جهت تاءدیب و تربیت افراد، اصلاح جامعه ، حفظ ارزشهاى انسانى ، از بین بردن نابسامانیهاى اجتماعى و برقرارى نظم و امنیت است .
حقوق جزا در منابع فقهى
در مـنـابـع فـقـهـى کـتـابـى تـحت عنوان حقوق جزا وجود ندارد، بلکه بحثهاى حقوق جزا در متون اسـلامـى بـه نـامـهـاى حـدود، تـعـزیـرات ، قـصـاص ودیـات مـشـهـورنـد. بـه عـنـوان مـثال ، مرحوم محقق حلّى (ره) در کتاب (شرایع الاسلام) ابواب فقه را بر چهار بخشِ عبادات ، عـقـود، ایـقـاعـات و احکام تقسیم کرده و حدود و تعزیرات و قصاص و دیات در بخش ‍ احکام بیان کـرده اسـت . امـام خـمـیـنـى قـدّس سره نیز در کتاب ارزشمند تحریرالوسیله بحثهاى حقوق جزاى اسلام را به صورت زیر آورده است :
1 ـ کتاب الحدود
2 -کتاب القصاص
3 ـ کتاب الدیات (91)
ضرورت اجراى قوانین جزایى
اجـراى قـوانـیـن جـزایـى اسـلام در جـامـعـه یـکـى از ضـروریـتـریـن مـسـائل اجـتـمـاعـى اسـلام اسـت . هیچ اجتماعى بدون آن از امنیت جانى ، مالى ، عقیدتى ، ناموسى و آبـرویـى وجود شرایط، اجراى حدّ برکسى که عفت و اخلاق عمومى جامعه را با کارهاى نامشروع لکـه دار کـرده و ... مـوجـب حـراست جامعه از گزند بزهکاران و پاک سازى و حیات محیط اجتماعى اسـت ، چـنـان کـه در روایـات اسلامى اجراى حدود و قوانین الهى در جهت پاکیزگى محیط اجتماعى به بارش بارانهاى مداوم در پاک سازى محیط طبیعى تشبیه و حتى سودمندتر از آن شمرده شده است .
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود:
(اِقامَةُ حَدٍّ خَیْرٌ مِنْ مَطَرِ اَرْبَعینَ صَباحاً)(92)
اقامه حدّ از حدود الهى از (بارش) چهل روز باران بهتر است .
از امـام کـاظـم عـلیـه السـلام نـیـز در ذیـل آیـه (یـُحـْیـِى اْلاَرْضَ بـَعـْدَ مـَوْتـِهـا)(93) نقل شده که فرمود:
مـنـظـور ـ در این آیه ـ احیاى زمین با نزول باران نیست ، بلکه منظور این است که خداوند تعالى مـردانـى را بـرمـى انـگـیـزد کـه عـدالت را احـیـا مـى کـنـنـد و در نـتـیـجـه زمـیـن بـا احـیـاى عـدل ، جـان مـى گـیـرد و زنـده مـى شـود، و اقـامـه حـدّ در زمـیـن از بـاران چهل روز سودمندتر است .(94)
انواع جرایم
جـرایـم (گـنـاهـان) در اسـلام عـبـارت اسـت از کـارهـایـى که از نظر شرع ممنوع (حرام) بوده و خداوند(انسان را) به واسطه حدّ یا تعزیر از (انجام) آن منع کرده است .(95)
جرایم از جهات مختلف به اقسام متنوعى تقسیم مى شود.(96) یکى از آنها تقسیم جرم از نظر سنگین و سبکى آن است . جرایم از این نظر به سه قسم تقسیم مى شود:
1 ـ جرمهاى موجب حدّ، از قبیل : زنا، لواط، مساحقه ، قذف ، شرابخوارى و... .
جراحتهاى عمدى ، شبه عمد و خطایى .
3 ـ جـرمـهـاى مـوجـب تـعـزیـر، هـرگـنـاه و مـعـصـیـتـى کـه کـیـفـر مـعـیـّنـى از قـبـیل حدّ، قصاص یا دیه ندارد، در قلمرو کیفرهاى تعزیرى قرار مى گیرد، چنان که امام خمینى قدّس سره مى نویسد:
(تـعـزیـر کـیفرى است که شامل همه جرایم مى شود. هر کس که یکى از واجبات را ترک کند، یا حـرامـى را مـرتـکـب شـود. بـر امـام عـلیـه السـلام یـا نـایـب امـام اسـت که او را به کیفر تعزیر برساند، به شرط آنکه ( آن فعل یا ترک فعل) از گناهان کبیره باشد. تعزیر سبکتر از حدّ است و با نظر حاکم (شرع و ولىّامر و فقیه) معیّن مى شود.)(97)
انواع کیفرها
با توجه به توضیحاتى که در بحث انواع جرایم ذکر شد، انواع کیفرها نیز روشن مى شود. به عبارت دیگر کیفرهاى اسلامى طبق بیان حضرت امام (ره) در تحریرالوسیله عبارتنداز:
1 ـ حدود ـ که بحث تعزیرات نیز در ضمن آن مى آید ـ .
2 ـ قصاص
3 ـ دیات
در درسـهـاى آیـنـده دربـاره جـرمـهـاى مـوجـب حـدّ بحث خواهیم کرد ودو بخش دیگر در دوره 3/132 بررسى خواهد شد.
زنا
نکوهش زنا
اسـلام بـى بـنـد و بـارى جـنـسـى و اطفاى شهوت از راههاى نامشروع را سخت ممنوع کرده و مورد نـکـوهـش قـرار داده اسـت . و زنـا یـکـى از آنـهـاسـت کـه فـسـادهـایـى از قبیل کشت و کشتار، از بین رفتن نسب ، ترک تربیت فرزندان و ... را در پى دارد(98) و در اسلام ، تحریم شده و از گناهان کبیره محسوب مى شود.
قرآن کریم ضمن تصریح به شناعت زنا پیروانش را از آن نهى کرده ، مى فرماید:
( وَ لا تَقْرَبُو االزِّنى اِنَّهُ کانَ فاحِشَةً وَ ساءَ سَبیلا)(99)
(هرگز) به زنا نزدیک نشوید. زنا، کارى زشت و شیوه اى ناپسند است .
از رسول خدا صلى الله علیه و آله نقل شده که فرمود:
زنـا شـش اثـر دارد که سه تا در دنیا و سه تا در آخرت ظاهر مى شود؛ اما آثار دنیوى اینکه ، آبرو را مى برد، روزى را کم مى کند، مرگ و نیستى را نزدیک مى کند. اما آثار اخروى آن عبارت است از سختى حساب ، غضب پروردگار و جاودانگى در آتش (جهنم) .(100)
زنـا مـوجب فساد و اختلال نظام اجتماعى است . از این رو، در اسلام براى پیشگیرى از آن قوانینى مقرّر شده و احترام آن قوانین بر مسلمانان لازم شده است ، تا بدین وسیله خود را از مبتلا شدن به چنین گناه بزرگى مصون دارند. به عنوان نمونه ، حجاب را براى زناکاران قرار داده است .
در این درس به بررسى (حدّ زنا) مى پردازیم .
راههاى اثبات زنا
زنا از دو راه ثابت مى شود:
الف ـ اقرار: اثبات زنا به واسطه اقرار شرایطى دارد که در زیر مى آید:
1 ـ اقرار کننده بالغ ، عاقل ، مختار بوده و اقرار وى از روى قصد باشد.(101)
2 ـ اقرار، صریح و آشکار باشد.
3 ـ چهار بار تکرار شود(و به کمتر از آن حدّ ثابت نمى شود).(102)
ب ـ بیّنه (شاهد): اثبات زنا به واسطه بیّنه نیز داراى شرایط زیر است :
1 ـ شهود کمتر از چهار مرد یا سه مرد و دو زن نباشند.(103)
2 ـ شهادت آنان صریح باشد.(104)
3 ـ عادل باشند.(105)
4 ـ گفته آنان با هم مطابق باشد.(106)
گـفـتـنى است که اگر کسى به چیزى که موجب حدّ است اقرار کند، سپس توبه نماید، امام علیه السـلام حـق عـفـو یـا اقـامـه حـدّ بـر او را دارد، و اگـر (زنـاکـار) قـبـل از قـیـام بـیّنه ، توبه نماید، حدّ ساقط مى شود، ولى اگر بعد از آن توبه کند ساقط نمى شود وامام (ع) حق عفو او را ندارد.(107)
اقسام حدّ
1 ـ اعـدام (قـتـل) ؛ در مـورد کـسـى کـه بـا مـحـارم نـسـبـى از قبیل مادر، دختر، خواهر و ... زنا کند و نیز کسى که زنى را مجبور به زنا کند.
2 ـ سـنـگـسـار کـردن ؛ در مـورد زنـاى زن یـامـرد هـمـسـردار(مـحـصـن یـا مـحـصـنـه) بـا شـخـص عاقل و بالغ .
3 ـ تـازیـانـه ؛ در مـورد مـرد یـا زن مـجـرّد و نـیـز زن عاقل و بالغى که با طفلى زنا کند.
4 ـ تازیانه و سنگسار؛ کیفر پیرمرد وپیرزن همسردار.
5 ـ تازیانه ، تبعید و تراشیدن سر؛ در مورد زناى بِکْر.(108)
چگونگى اجراى حدّ
1 ـ هـرگـاه شـخـصـى مـسـتـوجـب چند نوع کیفر باشد، ابتدا حدّى جارى مى شودکه سبب فوت حدّ دیـگـرنـشـود اگـر شـلاق و سـنـگـسـار بـر او جـمـع شده باشد، ابتدا شلاق زده مى شود، سپس سنگسار مى شود.(109)
2 ـ جـهـت سـنـگـسار کردن ، مرد را تا بالاى کفل ـ نه بیشتر ـ و زن را تا نیمه بدن یعنى کمر و زیـر سـیـنـه (در گـودالى) دفـن مـى کـنـنـد. بـنـابـرایـن ، اگـر مـرد یـا زن از گـودال فـرار کـنـنـد، چـنانچه زنا به واسطه بیّنه ثابت شده باشد، برگردانده مى شوند، ولى اگر به اقرار ثابت شده باشد دو صورت دارد:
الف ـ اگر بعد از خوردن سنگ ـ گر چه یک سنگ ـ فرار کنند، برگردانده نمى شوند.
ب ـ وگرنه باید برگردانده شوند.
نـاگـفـتـه نماند که حکم مزبور درباره سنگسار کردن است ، اما در مورد تازیانه ، فرار نفعى ندارد، بلکه برگردانده مى شوند و مطلقا حدّ مى خورند.(110)
مـردم او را سـنـگـسـار مـى کـنـنـد و اگـر بـیـّنـه بـر آن اقـامـه شـود، اوّل بیّنه سپس امام (ع) وپس از آن مردم او را سنگسار مى کنند.(111)
4 ـ مـرد زنـاکـار در حـال ایـسـتـاده و بدون لباس ـ درحالى که عورتش پوشیده شده ـ و زن به صورت نشسته و با لباس شلاق زده مى شود.(112)
5 ـ بـراى حـاکـم سـزاوار اسـت به مردم اعلان کند که در اجراى حدّ حضور یابند، بلکه سزاوار اسـت کـه بـه آنان امر کند، تا براى اجراى حدّ حضور یابند و احوط حضور گروهى از مؤ منان ـ سه نفر یا بیشتر ـ است .(113)
6 ـ هـنـگـام سـنـگـسـار کـردن ، امـام (ع) یـا حـاکم به او دستور مى دهد که با آب سدر، سپس آب کـافـور و پـس از آن بـا آب خـالص ، غـسـل مـیـّت کـنـد، کـفـن بـپـوشـد و قبل از قتل او مانند حنوط میّت ، حنوط شود، سپس سنگسار گردد. بعد از آن بر او نماز خوانده مى شود و بدون غسل دادن ، در قبرستان مسلمانان دفن مى گردد.(114)
یـادآورى : نـیـّت غـسـل از جـانـب خـود مـجـرم اسـت ، گـر چـه احـتـیـاط آن اسـت کـه حـاکـم نـیـز نیت غسل کند.(115)
همجنس گرایى
یکى از روابط جنسى نامشروع که بشدّت در اسلام مورد سرزنش قرار گرفته و از زشت ترین و پلیدترین راههاى التذاذ جنسى شمرده مى شود، (همجنس گرایى) یا (همجنس ‍ بازى) است که در فقه اسلامى از آن به (لواط) و (مساحقه) تعبیر مى شود.
لواط
(لواط) در فـقـه اسـلام و قـوانـیـن جـزایـى ، اصـطـلاحـى اسـت کـه بـراى عـمـل شنیع همبسترى مرد با مرد و جمع شدن آن دو با یکدیگر براى اطفاى غریزه جنسى به کار مـى رود. لواط از جـمـله گـنـاهـان کـبـیـره ،بـر خـلاف اصـول فـطـرت ، بـر بـاد دهـنـده نسل ، فاسد کننده اجتماع ، از زنا زشت تر و حدّ آن نیز ازحّد زنا شدیدتر است .
در زشـتـى لواط هـمـیـن بـس کـه قـوم لوط هـمـگـى بـه جـرم ایـن عـمـل شـنـیـع ، بـه بلاى بزرگى دچار گشته به دوزخ رهسپار شدند و شهر ویرانشان ، مایه عبرت آیندگان شده .(116) قرآن کریم در این باره مى فرماید:
( وَ لَقَدْ تَرَکْنا مِنْها ایَةً بَیِّنَةً لِقَوْمٍ یَعْقِلُونَ) (117)
از آن قریه براى خردمندان عبرتى روشن بر جاى گذاشتیم .
امام رضا(ع) درباره زشتى لواط فرمود:
( وَ اعـْلَمْ اَنَّ حُرْمَةَ اَلدُّبُرِ اَعْظَمُ مِنْ حُرْمَةِ الْفَرْجِ لِاءَنَّ اللّهَ اَهْلَکَ اُمَةً بِحُرْمَةِ الدُّبُرِ وَ لَمْ یُهْلِکْ اَحَداً بِحُرْمَةِ الْفَرْجِ) (118)
بـدان کـه حـرمـت لواط از زنـا بـیـشـتـر اسـت ، زیـرا خـداونـد قـومـى را (قـوم لوط) بـه خـاطـر عمل لواط هلاک کرد، ولى کسى را براى زنا هلاک نکرد.
احکام لواط
1 ـ اثبات لواط: از دو راه اثبات مى شود:
اول : اقرار فاعل یا مفعول به چهار مرتبه .
دوم : شـهـادت چـهـار مـرد بـطـور مـشـاهـده ، در صـورتـى کـه شـرایـط قبول را دارا باشند.(119)
2 ـ صورتهاى گوناگون جرم و مجازات مجرم
1 ـ فاعل و مفعول هر دو بالغ ، عاقل و مختارباشند؛ حکم هر دو اعدام است .
2 ـ فـاعـل ، بـالغ و عـاقـل و مـفـعـول بـچـه بـاشـد؛ حـکـم فاعل اعدام و حکم مفعول ، تاءدیب است .
3 ـ فاعل و مفعول هر دوبچه باشند؛ حکم هر دو تاءدیب است .
4 ـ فـاعـل ، بـچـه و مـفـعـول ، بـالغ بـاشـد؛ فـاعـل تـاءدیـب شـده و مفعول حدّ مى خورد.(120)
تذکّر: در احکام یاد شده تفاوتى میان مسلمان و کافر و محصن و غیر محصن نیست .(121)
3 ـ اقسام اعدام
1 ـ کشتن و گردن زدن با شمشیر
2 ـ بستن دست و پاى مجرم و پرت کردن او از جاى بلندى مانند کوه و غیر آن
3 ـ سوزانیدن با آتش
4 ـ سنگسار کردن
5 ـ و بنابر قولى : خراب کردن دیوارى روى او.
حـاکـم در کـشـتـن (اعـدام) شـخـص مـجـرم بـه جـرم لواط ـ اعـم از فاعل و مفعول ـ بین موارد مزبور مخیّر است .(122)
4 ـ تـوبـه لواط کـنـنـده : کـسـى کـه لواط کـرده ، اگـر قـبـل از قـیـام بـیـّنه ، توبه کند، حدّ ساقط مى شود و اگر بعد از آن توبه کند، ساقط نمى شـود، و چنانچه ثبوت آن به واسطه اقرار باشد، سپس توبه کند، امام علیه السلام و همچنین نایب او حق دارد، او را ببخشد یا حدّ بر وى اجرا کند.(123)
مساحقه
یکى دیگر از انحرافات جنسى که در اسلام سخت سرزنش شده و از شدیدترین گناهان کبیره و بزرگترین محرّمات الهى شمرده شده ، (مساحقه) یعنى همبستر شدن زن با زن است .
از رسول خدا صلى اللّه علیه و آله نقل شده که فرمود:
( اَلسُّحـْقُ فـى النِّسـاءِ بـِمَنْزِلَةِ اللَّواطِ فِى الرِّجالِ، فَمَنْ فَعَلَ ذلِکَ شَیْئا فَاقْتُلُوهُما ثُمَّ اْقتُلُوهُما) (124)
مـسـاحـقـه در میان زنان مانند لواط در بین مردان است .هر کس چنین کارى کند آنها را بکشید، آنها را بکشید.
زنى از امام صادق علیه السلام درباره (سحق) پرسید. آن حضرت فرمود:
حـّدش ، حـدّ زنـاکـار اسـت . آن زن پرسید: آیا خداوند(از آن) در قرآن نام برده است ؟امام فرمود: بـلى . پـرسـیـد: در کجا از زنان مساحقه کننده نام برده شده است ؟ فرمود: آنها زنان (اصحاب رَسّ)(125) هستند.(126)
1 ـ (سـحـق) هـمـانـنـد لواط بـا اقـرار و بـیّنه اثبات مى شود و حدّ آن صد تازیانه است ، در صورتى که دو طرف بالغ ، عاقل و مختار باشند دراینجا فرقى بین محصنه بودن یا نبودن و نیز مسلمان یا کافر بودن نیست .(127)
2 ـ اگـر مـسـاحـقـه تـکـرار شـود، در صـورتـى کـه حـدّ در خلال آنها واقع شده باشد، در مرتبه چهارم کشته مى شود.(128)
3 ـ حدّ مساحقه به وسیله توبه قبل از قیام بیّنه ، ساقط مى گردد، ولى بعد از آن ساقط نمى شـود. اگـر مـسـاحقه به اقرار ثابت شود، سپس توبه کند، امام علیه السلام و نیز نایب او در اجراى حدّ یابخشش مخیّر است ، همان طور که در لواط مخیّر بود.(129)
قـذف
(قذف) (130) در اصطلاح فقهى عبارت است از نسبت زنا یا لواط به کسى دادن .
دیدگاه اسلام
رواج تـهـمـت و افترا در جامعه اسلامى باعث جریحه دار شدن عفّت عمومى و لکّه دار شدن نوامیس مـردم مـى شـود، حسّ اعتماد را از میان مردم برمى دارد، بى تفاوتى را در جامعه حاکم مى کند و در نتیجه روح حیوانى و غریزه شهوانى را تقویت مى کند و... .
از ایـن رو، اسـلام بـا رواج تـهـمـت ، اشـاعـه فـحـشـا و بـیـان زشـتـیـهـا بـویـژه در مـسـائل نـامـوسـى ، سخت مخالف است . قرآن کریم کسانى را که به حریم عفّت و عصمت دامنهاى پاک احترام نمى گذارند، چنین تهدید مى کند:
( اِنَّ الَّذیـنَ یـُحـِبُّونَ اَنْ تـَشـیعَ الْفاحِشَةُ فِى الَّذینَ امَنُوا لَهُمْ عَذابٌ اَلیمٌ فِى الدُّنْیا وَ اْلاخِرَةِ ...) (131)
براى کسانى که دوست دارند درباره مؤ منان تهمت زنا شایع شود، در دنیا و آخرت عذابى دردآور مهیاست .
در جاى دیگر براى مبارزه با آن مى فرماید:
( وَ الَّذیـنَ یـَرْمـُونَ الُْمـحـْصـَنـاتِ ثـُمَّ لَمْ یـَاءْتـُوا بِاءَرْبَعَةِ شُهَداءَ فَاجْلِدُوهُمْ ثَمانینَ جَلْدَةً وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَةً اَبَدا وَ اُولئِکَ هُمُ الْفاسِقُونَ) (132)
ضربه (شلاق) بزنید و از آن پس هرگز شهادتشان را نپذیرید که مردمى فاسقند.
رسول خدا صلى اللّه علیه و آله درباره آن فرمود:
کـسـى کـه به مرد یا زن پاکدامنى نسبت زنا بدهد، خداوند کردار نیکش را از بین مى برد و روز قـیـامـت هـفـتـاد هـزار فـرشـتـه از پیشِ رو و پشت سر، او را تازیانه مى زنند، سپس به آتش مى اندازند.(133)
شرایط قذف ، قذف کننده و قذف شده
قذف 1 ـ به لفظ صریح یا ظاهرى باشد.(134)
2 ـ گوینده به معناى لفظى که به کار مى برد، آگاه باشد.(135)
1 ـ بلوغ
شرایطقذف کننده 2 ـ عقل
3 ـ اختیار
4 ـ قصد(136)
شخص قذف شده ، محصن بودن (137) (138)
راههاى اثبات قذف
1 ـ دو مرتبه اقرار
2 ـ شهادت دو شاهد عادل (139)
1 ـ هشتاد ضربه شلاق است ، اعم از اینکه گوینده مرد باشد یا زن .
2 ـ شدّت زدن در قذف کمتر از شدّت آن در زناست .
3 ـ برهنه نمى شود، بلکه روى لباس عادى اش زده مى شود.
حـدّ قذف 4 ـ تمام تن او ـ جز سر، صورت و عورت ـ زده مى شود.(140)
5 ـ اگـر حـدّ بـه تـکـرار قـذف ، مکرّر شود، احوط آن است که قذف کننده در مرتبه چهارم کشته شود.(141)
6 ـ اگـر دو نـفـر هـمـدیـگـر را قـذف کـنـنـد، حـدّ سـاقـط مـى شـود و هـر دو تـعـزیـرمـى گردند.(142)
کیفر فحّاشى
هـر فـحـشـى مـانـنـد (اى دیّوث) یا هر تعریضى به آنچه که مواجه او، آن را کراهت دارد و در عـرف و لغـت او مـفـیـد قـذف نـمـى بـاشـد، بـه سـبـب آن تـعـزیـر ثـابـت مـى شـود ـ نـه حـدّ ـ مـثـل ایـنـکـه بگوید: (تو حرام زاده اى) یا (اى حرام زاده) یا (اى فرزند حیض) ، (یا به هـمـسرش بگوید: (تو را عذرا نیافتم) ، یا بگوید: اى فاسق ، اى فاجر، اى شارب الخمر و امـثـال ایـنـها که موجب استخفاف دیگرى است ، در حالى که طرف ، مستحق آن نمى باشد، گوینده مـسـتـحـق تـعـزیـر اسـت ـ نـه حـدّ ـ و چـنـانـچـه مـخـاطـب مـسـتـحـق آن بـاشـد، مـوجـب چـیـزى نـمـى باشد.(143)
ص دو فرع مهمّ
1 ـ کـسى که به پیغمبر صلى اللّه علیه و آله ـ العیاذ باللّه ـ ناسزا بگوید، بر شنونده آن واجب است که او را به قتل برساند، مادامى که خوفى بر خود، یا عرض خود، یا بر جان مؤ من ، یـا عـرض او نـبـاشـد و بـا وجـود ایـن خـوف ، جـایـز نـمـى بـاشـد، و اگـر بـر مـال مـورد تـوجـه او یـا بـر مـال مـورد تـوجـه بـرادر مـسـلمـانـش خـوف بـاشـد، تـرک قـتـل او جـایـز است ، و این بر اذن همچنین است اگر یکى از ائمه (ع) را ناسزا بگوید و در ملحق کـردن حـضـرت صـدّیقه طاهره سلام اللّه علیها به آنان وجهى است ، بلکه اگر سبّ او به سبّ پیغمبر(ص) برگردد، بدون اشکال به قتل مى رسد.(144)
2 ـ هـر کـس تـرک واجـب کـنـد، یـا مرتکب حرام شود، امام علیه السلام و نایب او، حق تعزیر او را دارند، به شرطى که از گناهان کبیره باشد.(145)
مشروبخوارى
نکوهش شرابخورى در اسلام
شـرابـخـورى یـکـى از گـنـاهـان کـبـیـره اسـت و قـرآن کـریـم از آن بـه گـناه بزرگ یاد کرده (146) و پیروان خویش را از آن برحذر داشته است ، چنان که مى فرماید:
(یـا اَیُّهـَا الَّذیـنَ امـَنـُوا اِنَّمـَا الْخـَمـْرُ وَ الْمـَیـْسـِرُ وَ الاَْنـْصـابُ وَالاَْزْلامُ رِجـْسٌ مـِنْ عَمَلِ الشَّیْطانِ فَاجْتَنِبُوهُ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ)(147)
اى کـسـانـى کـه ایـمـان آورده ایـد، شـراب و قـمـار و بتها و گروبندى با تیرها پلیدى و کار شیطان است ، از آن اجتناب کنید تا رستگار شوید.
امام باقر علیه السلام فرمود:
رسـول خدا صلى اللّه علیه و آله درباره شراب ، ده طایفه را لعنت کرده که عبارتند از: کارنده درخـت ، نـگـهـبـان آن ، گـیـرنـده آب انـگـور، نـوشـنـده ، سـاقـى ، حـمـل کـنـنـده ، تـحـویـل گـیـرنـده ، خـریـدار، فـروشـنـده و دریـافـت کـنـنـده پول آن .(148)
پیامدهاى شرابخوارى
شـرابـخـوارى پـیامدهاى نامطلوبى در انسان دارد، او را از سعادت و خوشبختى محروم مى سازد، آثـار بـدى در مـعـده ، روده هـا، جـگـر، سـلسـله اعـصـاب ، قـلب و حـواس انـسـان بـر و ... را به دنـبـال دارد و در یـک کـلام ، کـلیـد و سـرچـشـمـه هـمـه بـدیـهـاسـت ، چـنـان کـه رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود:
(جُمِعَ الشَّرُّ کُلُّهُ فى بَیْتٍ وَ جُعِلَ مِفْتاحُهُ شُرْبُ الْخَمْرِ)(149)
تمام بدیها در خانه اى جمع شده و کلید آن ، شرابخوارى قرار داده شده است .
در اینجا به دو پیامد مهمّ آن اشاره مى کنیم :
1 ـ فـسـاد عـقـل : شـرابـخـوارى بـیـش از هـر چـیـز دیـگـر مـوجـب فـسـاد عقل انسان مى شود. حضرت على علیه السلام فرمود:
(فَرَضَ اللّهُ ... تَرْکَ شُرْبِ الْخُمْرِ تَحْصینا لِلْعَقْلِ)(150)
خداوند نیاشامیدن شراب را براى محفوظ داشتن عقل (از فساد و تباهى) واجب کرده است .
2 ـ اثـر در نـسـل : شـراب در نـسـل آدمـى اثـر نـامطلوب به جاى مى گذارد. از این رو، در اسلام سـفـارش شـده بـه شـرابـخـوار زن نـدهـنـد، چـنـان کـه رسول خدا(ص) فرمود:
(شارِبُ الْخَمْرِ ... لا تُزَوِّجُوهُ اِذا خَطَبَ)(151)
هر گاه شرابخوارى (از دختر شما) خواستگارى کرد، به او زن ندهید.
حدّ شرابخوارى
حـدّ شـرابـخوارى ، هشتاد ضربه شلاق است ـ اعم از اینکه خورنده آن مرد باشد یا زن ـ که بر کـمـر، دو کـتف و بقیه بدن شخص شرابخوار زده مى شود و از زدن به صورت ، سر و عورتش خوددارى مى گردد.(152)
کیفیت اجراى حدّ به شرح زیر است :
ب ـ زن را به صورت نشسته و با لباسهایش تازیانه مى زنند.(153)
گـفـتـنـى اسـت کـه اگـر کـسـى چـنـد بـار بـطـور مـکـرّر، شـراب بـیـاشـامـد، ولى در خلال آنها حدّ زده نشود، یک حدّ از همه آنها کفایت مى کند و چنانچه دوبار بیاشامد و در بین آن حدّ بـخـورد، در مـرتـبـه سـوّم بـه قـتـل مـى رسـد و بـعـضـى گـفته اند: در مرتبه چهارم کشته مى شود.(154)
راه اثبات شرابخوارى
1 ـ اقرار در دو مرتبه
2 ـ شهادت دو شاهد عادل (155)
در اقـرار کـنـنده ، بلوغ ، عقل ، حریّت ، اختیار و قصد شرط است . در اقرار شرط است که مقرون بـه چـیـزى نـشـود کـه بـا آن احـتـمـال جـواز شـربـش بـاشـد مـانـنـد ایـنـکـه بـگـویـد: جـهـت مداوا(156)
توبه شرابخوار
توبه شرابخوار چند صورت دارد:
1 ـ اگر قبل از اقامه بیّنه ، توبه کند، حدّ از او ساقط مى شود.
2 ـ اگر بعد از اقامه بیّنه ، توبه کند، حدّ ساقط نمى شود و بر او حدّ زده مى شود.
3 ـ اگر قبل از اقرار، توبه کند، حدّ ندارد.
4 ـ اگـر بـعـد از اقـرار، تـوبـه کند، بعید نیست که امام علیه السلام در اقامه حدّ و بخشش او، مخیّر باشد و احوط آن است که حدّ اقامه شود.(157)
سرقـت
نکوهش دزدى
سرقت یا دزدى یکى دیگر از گناهان کبیره است که در اسلام ، سخت مورد نکوهش قرار گرفته و براى آن مجازات شدیدى مقرّر شده است . به عنوان نمونه قرآن کریم مى فرماید:
(وَ الّسـارِقُ وَ السـّارِقـَةُ فـَاقـْطـَعـُوا اَیـْدِیـَهـُمـا جـَزاءً بـِمـا کـَسـَبـا نَکالاً مِنَ اللّهِ وَاللّهُ عَزیزٌ حَکیمٌ)(158)
انـگـشـتان دست مرد و زن دزد را به کیفرکارى که کرده اند، ببرید. این عقوبتى است از جانب خدا که او پیروزمند و حکیم است .)
امام صادق علیه السلام درباره اثر نامطلوب دزدى فرمود:
چهار چیز است که به هر خانه اى داخل شود، آن را ویران مى سازد و به برکت آباد نمى گردد (و آنها عبارتند از:) شراب ، دزدى ، خیانت و زنا.(159)
امام رضا علیه السلام نیز درباره دلیل حرمت دزدى فرمود:
... اگر دزدى حلال بود، موجب فساد اموال و قتل نفس مى شد. چنانچه دزدى رواج یابد، موجب کشت و کـشـتـار، نـزاع ، کـیـنـه و حـسـد مـى شـود و تـرک تـجـارت و صـنـاعـت و تـعـطـیـل شـدن کـارهـا را بـه دنبال مى آورد... و دلیل قطع دست دزد براى این است که او بطور مـسـتـقیم با دست خود که بهترین و سودمندترین اعضاى اوست ، اشیا(ى مردم) را برداشته است . بنابراین ، قطع بطور حرام رغبت نکند و ... .(160)
راههاى اثبات سرقت
1 ـ دو مرتبه اقرار
2 ـ شهادت دو مرد عادل (161)
گـفـتـنـى اسـت کـه اگـر یـک مـرتـبـه اقـرار کـنـد، دسـتـش قـطـع نـمـى شـود، ولى مـال از او گـرفـتـه مـى شـود و به شهادت زنها ـ جداگانه یا با ضمیمه مردها ـ و نیز به یک شاهد و قسم ، قطع نمى شود.(162)
در مورد اقرار کننده ، بلوغ ، عقل ، اختیار و قصد معتبر است .(163)
شرایط وجوب حد
1 ـ بلوغ
2 ـ عقل
3 ـ اختیار
4 ـ عدم اضطرار
شرایط وجوب حد5 ـ دزد محل نگهدارى (مال) رابشکندیاپاره کند.
6 ـ دزد، خودش یا به مشارکت دیگرى کالا را از محل نگهدارى آن خارج سازد.
7 ـ دزد، پدر صاحب مال نباشد.
8 ـ مال را بطور پنهانى و مخفیانه ربوده باشد.(164)
1 ـ شخص امین ، اگر خیانت کند.
2 ـ راهن ، اگر رهن را بدزدد.
3 ـ موجر، اگر عین استیجارى را بدزدد.(165)
4 ـ اجیر، از مال مستاءجر بردارد، در صورتى که او را امین قرار داده باشد.(166)
5 ـ هـر یـک از زن و شـوهـر، درصـورتـى کـه مـال را در محل حفظ آن قرار نداده باشند.
6 ـ مهمان ، درصورتى که مال را در محل حفظ خود قرار نداده باشند.(167)
شرایط مال مسروقه
1 ـ از نظر شرع مالیّت داشته ومسلمان بتواند مالکش شود.
2 ـ بـه حـدّ نـصـاب رسـیـده بـاشـد و حـدّ نـصـاب آن ربـع دیـنـار طـلاى خـالص سـکـّه دار است .(168)
3 ـ در (حِرْز) باشد مثل اینکه در جاى قفل شده یا بسته اى باشد و ... .(169)
ناگفته نماند که اگر ازجیب انسان دزدى شود، دو صورت دارد:
الف ـ اگـر مال دزدیده شده در حرز باشد، مثل اینکه در جیبى باشد که زیر لباس است یا سر جـیبش به وسیله اى مانند زیپ بسته باشد، ظاهرا قطع ثابت است . همچنین است اگر جیب در درون لباس رویى باشد.
ب ـ اگر مال در جیبى که باز و روى لباس است باشد، دست سارق قطع نمى شود.
بـا ایـن تـوضـیـح روشـن مـى شـود کـه مـعـیـار قـطـع دسـت ایـن اسـت کـه مال سرقت شده در جایى دربسته و محفوظ باشد.(170)
حدّ سرقت
پس از احراز شرایط و اثبات وقوع جرم ، بر شخص دزد حدّ جارى مى شود. چگونگى حد سرقت به شرح زیر است :
1 ـ در مرتبه اول چهار انگشت از مفصل اصلى دست راست ، قطع مى شود.
2 ـ در مرتبه دوم دزدى ، پاى چپش از زیر قوزک پا قطع مى شود.
3 ـ اگـر بـراى سـوّمـیـن بـار دزدى کـنـد، بـه حبس ابد محکوم مى شود، تا اینکه در همان زندان بمیرد و چنانچه فقیر باشد، مخارجش از بیت المال داده خواهد شد.
4 ـ اگر بار چهارم ، گرچه در زندان باشد دست به دزدى بزند، اعدام مى شود.(171)


 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نويسنده: سعید تاریخ: یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لینک ثابت